نشست «بررسی آئین و جشن سده در متون کهن» در تالار گفتگو بنیاد ایران‌شناسی ـ شعبه کرمان برگزار گردید.
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
بزرگداشت کمال الدین ابوالعطا خواجوی کرمانی
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
نشست «بررسی آئین و جشن سده در متون کهن» در تالار گفتگو بنیاد ایران‌شناسی ـ شعبه کرمان برگزار گردید.
۱۵ اسفند ۱۴۰۳
بزرگداشت کمال الدین ابوالعطا خواجوی کرمانی
۱۵ اسفند ۱۴۰۳

همایش زبان مادری در دانشگاه ولیعصر رفسنجان برگزار شد

این همایش روز یکشنبه ۱۲اسفندماه،ساعت ۱۸:۳۰ برگزار شد

استاد سید محمد علی گلاب زاده محقق برجسته بنیاد ایران شناسی شعبه کرمان  در این همایش در خصوص ارزش و اهمیت زبان مادری ـ معرفی زبان رسمی ـ خادمان و پاسداران زبان مادری مانند یعقوب لیث صفار ـ رودکی و حکیم طوس سخن گفت: و یادآور شد که مردم کرمان در طول تاریخ همواره نگاهبان زبان مادری و گویش کرمانی بوده‌اند تا آنجا که سلجوقیان ترک زبان با ۱۵۰ سال حکومت بر این دیار و قراختائیان منچوری با قریب ۱۰۰ سال فرمانروائی بر کرمان نه تنها نتواستند کمترین خدشه‌ای به آن وارد سازند، بلکه خود نیز زبان مادری را کنار گذاشتند و با گویش کرمانی سخن گفتند.

در این همایش گلابزاده گفت، اگر امروز نام بزرگ ایران و شکوه ایران شناسی می‌نازیم و می بالیم، اینهمه مدیون فرزانگانی است که پیش از با همه وجود از زبان پارسی به عنوان گرانمایه‌ترین میراث ملی، پاسداری کردند ایرانیان سرافرازی چون یعقوب لیث صفار که وقتی از واژه های غیرفارسی استفاده می شد می‌گفت« آنچه را من درنیابم چرا باید گفتن؟ » و یا آدم الشعرا، رودکی بزرگ که بسیار اندک از واژه های غیرفارسی بهره می‌گرفت، مثلاً در این بیت پرشکوه
از شمار دو چشم یک مرد کم و از شمار خرد هزاران بیش
و یا این بیت که:
مرا بسود و فرو ریخت هرچه دندان بود نبود دندان بل گوهر درخشان بود
همانطور که ملاحظه می شود، حتی یک واژه غیرپارسی در این ابیات به کار نرفته آنگونه که در بقیه اشعارش، این دلبستگی را نشان داده است.
بعد از این ناموران، حکیم ابوالقاسم فردوسی قد برافراشت و عجم بدین فارسی زنده کرد. بی‌گمان اگه فردوسی نبود، از زبان پارسی نیز اثری باقی نمی‌ماند. بی جهت نیست وقتی که از حسنین هیکل، روزنامه نگار معروف مصری پرسیدند، چه شد که شما مصری ها زبان- به عنوان یکی از بزرگترین مولفه های تاریخی و فرهنگی خودرا – از دست دادید، پاسخ داد که چون ما فردوسی نداشتیم.
آنگاه به بحث زبان به عنوان ابزاری آوایی پرداخت که برای ارتباط و تفاهم و تبادل علمی و فرهنگی میان افراد یک جامعه بکار می رود اصطلاح زبان مادری از آنجا مایه گرفته که همه انسان ها سخن گفتن را برای اولین بار از مادر خودفرا می گیرند، البته در کنار آن، زبان رسمی را داریم که گستره آن از زبان مادری بیشتر است- زبان رسمی الزاماً زبان کهن وتاریخی هر ملت نیست، آنگونه که زبان انگلیسی و رایج در کشور بریتانیای کویر، زبان محلی مردم لندن در گذشته است.
او همچنین به زبان های پهلوی در روزگار اشکانیان و پارسی در زبان ساسانیان و سیر تحول آن اشاره کرد.
نقش مردم کرمان در پاسداری از گویش خود، به عنوان یک زبان محلی را برشمارد گفت همین بس است که سلجوقیان با صدوپنجاه سال فرمانروایی و قراختائیان با یکصدسال حکومت بر کرمان هرگز نتوانستند حتی یک واژه از زبان ترکی یا منچوری را به مردم کرمان تحمیل کنند، بلکه این مردم ما بودند که آنها را واداشتند تا زبان مادری خودرا فراموش کنند و به تمامی از گویش کرمان بهره ببرند.
این توانائی تا آنجا بود که حتی پادشاه خاتون فرمانروای قراختائی در کرمان اینچنین شعر می سرود و می گفت:
من آن زنم که همه کار من نکوکاری است به زیر مقنعه من بسی کله داریست
درون پرده عصمت که جایگاه من است عبور باد صبا را گذر به دشواری است
نه هر زنی به دو گر مقنعه است کدبانو نه هر سری به کلاهی سزای او سرداری است
و شگفتا که همین زن بیگانه با فرهنگ اسلامی و ایرانی، چنان با فرهنگ و هنر این دیار عجین می شود که به نوشتن سی پاره قرآن مجید با خط ثلث می پردازد که تعدای از آنها در موزه شاه نعمت اله ولی نگهداری می شوند و شاهکاری از هنر خوشنویس به شمار می رود.
به جز این کرمانی‌ها هرگز اهانت به گویش و لهجه خود را نپذیرفتند، حتی اگر از سوی کامران میرزا فرمانروای روزگار قاجار بود، زیرا وقتی به تمسخر کرمانی ها پرداخت، درسی به او دادند که هرگز از یاد نخواهد برد.