«تو دنیایی که: چایی سبز زرده و چایی سیاه قرمزه، هفت تیر ۶ تا تیر داره، کولر گازی با برق کار میکنه و اَرّه برقی با بنزین، خواجوی کرمانی شیرازیه و صائب تبریزی اصفهانیه و ستار همدانی تبریزی، ۳ تفنگ دار ۴ نفرن، عطاریها عطر ندارن و قهوه خونهها قهوه نمیفروشن، هزار پا ۶۰ تا پا داره، اچار فرانسه مال انگلیسه، با قاشق چای خوری چایی نمیخورن، جعبه سیاه هواپیما نارنجیه دنیا رو خیلی جدی نگیرید»
گفتارنو مهدیهالسادات هاشمی:
«تو دنیایی که: چایی سبز زرده و چایی سیاه قرمزه، هفت تیر ۶ تا تیر داره، کولر گازی با برق کار میکنه و اَرّه برقی با بنزین، خواجوی کرمانی شیرازیه و صائب تبریزی اصفهانیه و ستار همدانی تبریزی، ۳ تفنگ دار ۴ نفرن، عطاریها عطر ندارن و قهوه خونهها قهوه نمیفروشن، هزار پا ۶۰ تا پا داره، آچار فرانسه مال انگلیسه، با قاشق چای خوری چایی نمیخورن، جعبه سیاه هواپیما نارنجیه دنیا رو خیلی جدی نگیرید»
به گزارش گفتارنو این پیام این روزها در گروههای مجازی زیاد دست به دست میشود و شاید شما هم این پیام را در فضای مجازی دیده باشید.
اما در کنار پیام کلی این متن که جدی نگرفتن دنیا است یک نکته کوچک وجود دارد که اتفاقا نباید با بیتفاوتی از کنار آن رد شد و آن هم شیرازی بودن خواجو است
خواجوشاعر بلند آوازه کرمانی است که حافظ او را معلم خود می دانست: استاد سخن سعدیست پیش همه کس اما/ دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو.
حالا شاید بتوان این اشتباه را از یک کاربر ساده فضای که خواجو را شیرازی میداند پذیرفت؛ اما با رضا رشیدپور مجری با سابقه تلویزیون چه میتوان کرد که در یک برنامه زنده تلویزیونی این پیام را میخواند. رضارشیدپور در برنامه اخیر سیم آخر این پیام را خواند و ویدئوی آن را در اینستاگرام خود منتشر کرد. گفتارنو در همین زمینه با دو کارشناس این حوزه به گفتوگو پرداخته است.
پدرخواجو از اکابر کرمان بوده است
محمدعلی گلابزاده محقق و پژوهشگر کرمانی در این زمینه به گفتارنو گفت: این خبر برای من بسیار جای تعجب داشت مثل این بود که بگویند حافظ اصالتا اهل سمنان بوده و بعد آمده در شیراز و شده حافظ شیرازی.
رئیس سابق مرکز کرمانشناسی افزود: نمیتوانیم مستندات بسیاری مانند کتابهایی که در روزگار خود خواجو نوشته شده و روایاتی که خود او دارد و اشعاری که سروده را کنار بگذاریم و بگوییم خواجو، کرمانی نبوده است.
گلابزاده ادامه داد: در آثاری که بعد از فوت ایشان نوشته شده اینگونه ذکر شده که خواجو در یکی از خانوادههای بزرگ کرمان به دنیا آمده و نوشته شده علی بن محمود پدر خواجو از اکابر کرمان بوده است.
این محقق تاریخ کرمان گفت: صاحب تذکره میخانه که یکی از معتبرترین کتابهای آن روزگار بوده و امروز مورد استفاده قرار میگیرد در کتاب خود به تاریخ حضور خواجو در کرمان اشاره کرده است.
گلابزاده افزود: خواجو در جایی گفته «خرم آن روز که از خطه کرمان بروم/ دل و جان داده ز کف از پی جانان بروم» این در روزگاری بوده که متاسفانه دانشگاه قبه سبز که یکی از دانشکاههای معتبر در آن روزگار بوده به دلایلی تعطیل شده و بزرگانی که در این دانشگاه تدریس می کردند مثل شیخ محمود شبستری، مثل مجدخوافی و … کرمان را ترک کرده بودند و کرمان مکانی برای ادامه تحقیق و پژوهش نداشت.
این پژوهشگر تاریخی ادامه داد: خواجو آن زمانی که دلگیر کرمان می شود میگوید «ایوب صبوریم که از محنت کرمان/ چون یوسف گم گشته به کرمان نرسیدیم» یا در جای دیگری میگوید: «خوشا باد عنبر نسیم سحر/ که بر خاک کرمان باشد گذر» این یعنی غربتی که از کرمان و زادگاهش داشته که من در مقالات و کتابهای مختلف نوشتم.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: من از کسانی که اینقدر ناستوده در مورد شخصیتی همچون خواجو عمل میکنند گلایهمندم، یک مجری معروف در یک شبکه تلویزیونی نباید بدون تحقیق چنین سخنی بگوید، ضمن این که ما هم در این خصوص بایستی بیشتر کار میکردیم.
اگر سعدی از لبنان به شیراز بازنمیگشت میشد سعدی لبنانی؟
حامد حسینخانی شاعر و دکترای زبان و ادبیات فارسی درباره اظهارات رشیدپور به گفتارنو توضیح داد: این دست پیامها هر چند وقت یکبار در فضای مجازی دست به دست میچرخد که به ظاهر جالب اما مملو از اشتباه است که اغلب برمبنای سطحی نگری درست میشوند.
حسینخانی افزود: اقتضای شبکههای اجتماعی انگار همین است که پیامهای بی اساس و رنگارنگ توسط افراد بیسوادی که آگاهی ندارند نوشته میشود و به سرعت دست به دست میشوند.
وی گفت: به عنوان مثال در همین پیام منظور از جعبه سیاه هواپیما رنگ ظاهری آن نیست بلکه منظور از جعبه سیاه، اطلاعات سری درون آن است که این نشان از کم اطلاعی نویسنده آن است.
رئیس مرکز کرمانشناسی افزود: خواجوی کرمانی همانگونه که از نامش مشخص است با پسوند کرمانی خوانده میشود نه شیرازی که این موضوع نشان از دانش کم و یا حتی غرضورزی نویسنده است.
حسینخانی ادامه داد: بسیار معمول و طبیعی است که شخصی در شهری به دنیا بیاید و در شهر دیگر از دنیا برود، مخصوصا در گذشته که بزرگانِ اهل شعر و عرفان بسیار سفر میکردند و خواجو هم از این قائده مستثنی نبوده و مدتی در اصفهان بوده و مدت زیادی در شیراز بوده ولی در آثارش همواره از کرمان سخن به میان آورده است.
این شاعر کرمانی افزود: ضمن این که خواجوی کرمانی از طایفه خواجگان کرمان بوده که هنوز هم در کرمان زندگی میکنند و یک طایفه بزرگ مرشدی که در کرمان داریم امتداد همان تبار هستند.
وی افزود: خواجو همواره در شعرها و غزلهای خود از کرمان یاد کرده و در سفرهایش در خصوص کرمان اظهار دلتنگی کرده کرده است.
حسینخانی گفت: در شیراز هم با اهل عرفان و تصوف کازرون ارتباط نزدیکی داشته ضمن این که حافظ که خودش را به نوعی شاگرد خواجو میدانسته نیز با وی در ارتباط بوده است.
رئیس مرکز کرمانشناسی گفت: کرمان و سرزمین فارس کلا قرابتهای فرهنگی زیادی داشته و در طول تاریخ بسیاری از شخصیتهای ما با شخصیتهای فارس رفت و آمد داشتند ضمن این که در دوره حافظ و خواجو به لحاظ حاکمیتی و سیاسی حکومتهای فارس و کرمان بسیار به هم پیوسته بودند و این رفت و آمدها بین مردم و بزرگان کرمان و فارس بسیار طبیعی بوده است.
وی ادامه داد: خواجو هم چندین مرتبه به شیراز سفر کرده از جمله در اواخر عمر خودش و با توجه به این که کهنسال و بیمار بوده در شیراز از دنیا رفته و این دلیل بر شیرازی بودن وی نمیشود.
این شاعر کرمانی گفت: سعدی هم که در قرن هفتم زندگی میکرده به لبنان و کل خاورمیانه و خاور دور سفر کرده و بعد از سی سال به شیراز بازگشت؛ اما اگر سعدی در یکی از شهرهای لبنان که مدتی در آنها زندگی میکرده فوت میشد می گفتند سعدی لبنانی است؟ چنانکه مولانا که اهل بلخ و خراسان است با خانوادهاش به قونیه کوچ کردند و الان ما مولانا را ایرانی میدانیم.
***
حالا باید منتظر بود و دید رضارشیدپور اشتباه صورت گرفته را تصحیح میکند یا خیر؟